بررسی هوش مصنوعی: مقدمه
دو سوال مرا مجذوب خود می کنند: (1) آیا حیات در جهان فراتر از محدوده زمین وجود دارد؟ (2) آیا ما در نهایت موفق به ایجاد هوش مصنوعی بر روی زمین خواهیم شد؟ اگر به دنبال پاسخ این دو پرسش در فیلمها، کتابها و هنر هستید، یک «بله» قاطع دریافت خواهید کرد. با این حال، حل مسائل علمی و الهیاتی پیرامون این سؤالات بسیار دشوارتر است. پس از نوشتن کتابی در مورد آیا زندگی در بیرون وجود دارد؟ اکنون می خواهم به سؤال دوم بپردازم. به عنوان مقدمه باید چند اصطلاح را تعریف کنیم.
هنگامی که برای اولین بار شروع به یادگیری در مورد هوش مصنوعی (AI) کردم، این اصطلاح معمولاً به رباتهای خودآگاه یا برنامههای کامپیوتری اشاره دارد (مانند R2-D2، C-3PO، برنامه کنترل اصلی، WOPR/Joshua، D.A.R.Y.L.، Skynet/Terminator، شماره 5 و این لیست ادامه دارد…). همین اصطلاح امروزه معنای متفاوت و گسترده تری دارد. همانطور که من شرح کلاس های مختلف هوش مصنوعی را می خوانم، ذهن من این کلاس ها را در راستای پیشرفتی با کارکردهای پیچیده تر ترتیب می دهد.
فقط یک برنامه کامپیوتری
می توان استدلال کرد که بیشترین انگیزه پشت پژوهش های هوش مصنوعی، انتقال وظایف انسانی به ماشین ها است. بنابراین، در سطح اول طبقهبندی هوش مصنوعی، برنامههای رایانهای راهگشای این تلاش هستند. انسان ها برنامه هایی برای اضافه کردن اعداد، ارزیابی بودجه، محاسبه مسیرهای موشکی، سازماندهی کتاب ها و انجام کارهای بی شمار دیگر طراحی کرده اند. هر برنامه ای با گرفتن مقداری داده، انجام برخی عملیات از پیش برنامه ریزی شده و خروجی و یک نتیجه عمل می کند. برای به دست آوردن نتیجه متفاوت از یک برنامه کامپیوتری، باید یا داده های متفاوتی را به آن بدهید یا قوانین اجرای عملیات را تغییر دهید.
هوش مصنوعی محدود
پله بعدی در نردبان هوش مصنوعی برنامه ای است که طیف وسیعی از ورودی ها را می گیرد، کارآمدترین مسیر را برای رسیدن به یک هدف تعیین می کند و نتیجه را بیرون می دهد. با این حال، این برنامه هوش مصنوعی(ANI) توانایی انطباق و یادگیری از موقعیت های قبلی را دارد. در نتیجه، یک ANI که با مجموعهای از ورودیهای یکسان مواجه میشود، میتواند مسیر متفاوتی را بر اساس دانش انباشته شده از «تجارب» گذشته انتخاب کند. هوش مصنوعی ضعیف و ANI اغلب اصطلاحات مترادف هستند.
مسلماً مهمترین نمونه ANI،رایانه دیپ بلو IBM بود. رایانهای که برای اولین بار در سال 1997 یک قهرمان شطرنج را شکست داد. چهارده سال بعد، رایانه واتسون IBM دو تن از موفق ترین قهرمانان Jeopardy را شکست داد. ANI ها مجموعه کوچکی از وظایف را در سطحی انجام می دهند که با سطح بشریت مطابقت دارد یا از آن فراتر می رود، اما عملاً توانایی عملکرد خارج از این ظرفیت را ندارند. این نوع از هوش مصنوعی برای چندین دهه وجود داشته است. فراتر از حوزه رقابتی، ANI های دستیارصوتی مانند کورتانا، الکسا، سیری و دستیار گوگل دستورات صوتی را تفسیر می کنند و اقدامات مناسب را برای اجرای دستورات انجام می دهند.
هوش مصنوعی عمومی
امروزه تعداد زیادی ANI وجود دارد، و کنار هم قرار دادن بسیاری از آنها، ماشینها را قادر میسازد تا وظایف نسبتاً پیچیدهای مانند رانندگی ماشین را انجام دهند. با این حال، این قابلیت هنوز هم از هوش مصنوعی عمومی (AGI) یا هوش مصنوعی قوی فاصله دارد. این کلاس تقریباً تمام نمونه های فیلم های هوش مصنوعی ذکر شده در بالا را در بر می گیرد. یک AGI تقریباً می تواند هر کاری را که یک انسان انجام می دهد انجام دهد و حتی برخی از آن کارها را به شیوه ای برتر انجام می دهد (اما اغلب به ضرر دیگران). نکته کلیدی که AGI را از ANI متمایز می کند این است که یک AGI در واقع فکر می کند و ذهن دارد. یک ANI در بهترین حالت، فقط تظاهر به فکر کردن و ذهن داشتن میکند. در نظر داشته باشید که از محل کار یا مدرسه به خانه برسید و به خانواده خود بگویید: «عصر بخیر، امشب همگی خوب هستید؟» یک ANI ممکن است “عصر” و “امشب” و حتی روحیه شاد شما را تشخیص دهد، این نشانه ها را با نیاز به شام مرتبط کند و از شما بپرسد که آیا دوست دارید پیتزا و نوشابه سفارش دهید. در مقابل، یک AGI تشخیص میدهد که شما در خُلق و خوی خوبی هستید و کنجکاو میشود که در طول روز چه اتفاق خوبی برای شما رخ داده که باعث بُروز این خلق و خوی خوب شما شده است. بنابر این فکر کردن به یک جشن کوچک ممکن است مناسب باشد و AGI از شما می پرسد که آیا برای عصر کمی پیتزا و نوشابه میل دارید؟
نتایج ممکن است مشابه به نظر برسند، اما ANI با همراهی و آموزش به فعالیت و عملگرایی رسیده، در حالی که AGI مسیری متفکرانه و منطقی را طی میکند تا بهترین پیشنهاد را برای شما در نظر بگیرد. افزایش عملکرد یک AGI به این معنی است که “درس های” آموخته شده از بسیاری از شرایط و محیط های مختلف را در بر می گیرد و آنها را به روش های جدید و در موقعیت های کاملاً نامرتبط به کار می برد.
اَبَر هوش مصنوعی ASI ) )
در 50 سال گذشته، قدرت پردازش کامپیوترها به طور تصاعدی افزایش یافته است. به طور غیررسمی بر اساس چیزی که به عنوان قانون مور شناخته می شود، تعداد ترانزیستورهای موجود در مدارهای یکپارچه تقریباً هر دو سال دو برابر می شوند. این تعداد در اوایل دهه 1970 از حدود 1000 ترانزیستور شروع شد و به بیش از 10،000،000،000 عدد افزایش یافت. با فرض اینکه امکان ایجاد یک AGI وجود دارد و اگر رشد تصاعدی قدرت محاسباتی نیز ادامه یابد، تواناییهای هوش مصنوعی میتوانند بسیار فراتر از ظرفیت انسانی رشد کنند. چنین سناریویی منجر به پیدایش یک اَبَر هوش مصنوعی یا ASI می شود که در طبقه بندی من بالاترین سطح پیچیدگی را داراست. افرادی که به این سناریو فکر می کنند، ASI ها را با قدرتی تقریباً خداگونه تصور می کنند. آنها قیاسی از آنچه که یک موش فکر می کند در مقایسه با آنچه که یک انسان فکر می کند ارائه می دهند. با همه معیارها، موش کم ترین درکی از ساده ترین چیزهایی که یک انسان به آنها فکر می کند، ندارد. به طور مشابه، قدرت محاسباتی و فکری باورنکردنی موجود برای یک ASI ،دسترسی به دانش و توانایی های غیرقابل تصوری را فراهم می کند.
جالب اینجاست که اکثر افرادی که احتمال ظهور ASI را ارزیابی میکنند، فکر میکنند یکی از این دو نتیجه حاصل خواهد شد: یا ASI بشریت را بعنوان یک آفت یا حداقل بی ربط به اهداف خود می داند و ما را نابود خواهد کرد، یا ASI نوآوری هایی تولید می کند که منجر به جاودانگی انسان می شود.
چگونه باید پیش برویم؟
من یک همراستایی و شباهت را بین هوش مصنوعی و جهان چندگانه می بینم. هر دو اصطلاح معانی مختلفی دارند و با بالا رفتن از پله های چندجهانی و هوش مصنوعی، سطح حدس و گمان ها نیز افزایش می یابد. دو نوع مسئله پیرامون بحث هوش مصنوعی وجود دارد. ابتدا، از منظر فنی/علمی میتوانیم بپرسیم که واقعاً چکارمیتوانیم انجام دهیم و چگونه ممکن است آن پیشرفتها به بشریت منفعت یا آسیب برساند؟ دوم، از منظر الهیات/فلسفی میتوانیم بپرسیم که توسعه هوش مصنوعی چگونه تعاملی با مسیحیت دارد؟ آیا از دیدگاه کتاب مقدس درباره بشریت و رابطه ما با خدا حمایت می کند یا آن را تضعیف می کند؟
من این سوالات را در سطوح مختلف و جزئیات در پست های بعدی بررسی خواهم کرد در حال حاضر، امیدوارم این مقدمه پایه ای برای درک و تأمل فراهم کند.