زمان ناپدید شدن نئاندرتالها ادعاهای خلق آثار هنری توسط آنها را رد میکند
کلمهای که در ادامه در موردش صحبت خواهم کرد در لاتین به معنی “جایی دیگر” است.
کارشناسان حقوقی، اثبات عدم حضور در محل جُرم را یکی از مؤثرترین دفاعهای حقوقی حال حاضر در دادگاه میدانند که برای اثبات بیگناهی متهم بسیار موثر است. ناگفته نماند: اگر متهمی واقعا مرتکب جرمی نشده باشد، به این معناست که در زمان وقوع جرم در مکان دیگری بوده است.
همانطور که مشخص است، باستان شناسان کشف کردهاند که نئاندرتالها وجود داشتهاند، اما شواهد نشان می دهد که آثار هنری کشف شده در غار گورهام توسط آنها انجام نشده است.
بر اساس رادیوکربن اندازهگیری شده در تحقیقات اخیر روی نمونههای غار باجوندیلو (واقع در قسمت جنوبی شبه جزیرهی ایبریا در جنوب غربی اروپا)، یک تیم تحقیقاتی از آژانس علوم و فناوری دریایی ژاپن و چندین موسسهی اسپانیایی تشخیص دادند که انسانهای مدرن حدود 43000 سال پیش به جنوبیترین نقاط ایبریا راه یافتهاند و نئاندرتالها را از آنجا بیرون راندهاند.1
از آنجایی که نئاندرتالها در آن زمان از ایبریا ناپدید شدند، بعید به نظر میرسد که آنها خالق آثار هنری کشف شده در آنجا (با قدمت 39000 سال) باشند که در کف غار گورهام در جزیرهی جبل الطارق ترسیم شدهاند. به اعتقاد برخی باستان شناسان، این نگارهها شواهدی است مبنی بر اینکه نئاندرتالها دارای تواناییهای نمادسازی بودهاند.
اما اگر آن زمان نئاندرتالها در آنجا نبودند، چطور توانستند این نشانهها را ایجاد کنند؟ خانم ها و آقایان هیئت منصفه: به نظر میرسد که انسانهای مدرن این آثار را خلق کردهاند.
شکل 1: غار گورهام. تصویراز سایت ویکی پدیا
موضوع استثناگرایی نئاندرتالها
امروزه دو تا از بزرگترین سؤالات انسان شناسی به نئاندرتالها مربوط میشود:
- چه زمانی این موجودات از اروپا ناپدید شدند؟
- آیا آنها هم مانند انسانهای امروزی دارای توانایی نمادسازی بودهاند، و بر اساس این قابلیتهای شناختی با ما به عنوان گونهی انسان برابری میکردند؟
به اعتقاد دیرینهشناسان این دو پرسش کاملا به هم مربوط هستند. با توجه به سوال دوم، برخی دیرینهشناسان متقاعد شدهاند که نئاندرتالها قابلیتهای نمادسازی داشتهاند.
توجه به این نکته مهم است که فرضیهی نمادگرایی نئاندرتالها، عمدتاً بر اساس ارتباط بین نشانههای باستان شناسی و فسیلی آنهاست. در این راستا، برخی از جامعه شناسان به این نتیجه رسیدهاند که نئاندرتالها دارای توانایی نمادگرایی بودهاند، زیرا محققان آن اشیای دستساز را (که شواهدی بر قابلیتهای نمادگرایی آنهاست) از همان لایههایی که فسیل نئاندرتالها را در خود جای داده بودند، بازیابی کردهاند. متأسفانه، این رویکرد با تحقیقات دیگری که نشان میدهد در این غار، برخی حیوانات و گونههای دیگر هم (اعم از انسانهای باستانی یا انسانهای امروزی) زندگی میکردند، این فرضیه را پیچیدهتر کرده است. این تناقضها منجر به پذیرفتن یک نوع ارتباط تصادفی بین بقایای فسیلی و باستانشناسی آنها میشود. به عبارت دیگر، بررسی این لایهها سؤالات مهمی ایجاد میکند که سازندگان این آثار چه کسانی بودند.
از آنجا که میدانیم انسانهای مدرن دارای توانایی نمادگرایی هستند، به احتمال زیاد انسانهای مدرن، و نه نئاندرتالها، این مصنوعات نمادین را ساختهاند. سپس از طریق تحول در لایههای غار، آثار آنها با بقایای نئاندرتال ترکیب شدهاند. (برای مقالاتی که این موضوع را به طور کامل توضیح میدهند به بخش منابع مراجعه کنید.)
بیشتر اوقات، بقایای باستانی به تنهایی و بدون هیچ گونه فسیلی کشف میشوند. به همین دلیل است که درک زمان ناپدید شدن نئاندرتالها و ورود انسانهای مدرن به مناطق مختلف اروپا بسیار مهم است (و چرا این دو سوال به هم مرتبط هستند). دیرینهشناسان معتقدند اگر بتوان اثبات کرد نئاندرتالها در زمانی که مصنوعات نمادین را میساختند در آن محل زندگی میکردند، میتوان گفت که این موجودات آن اقلام نمادین را ساختهاند. البته در صورتی که هیچ انسان مدرنی در آن زمان آنجا وجود نداشته باشد، این تعبیر قابل قبول است.
برخی از محققان در رابطه با بقایای هاشورهایی که در کف غار گورهام یافت شده است،2 استدلال کردند که قدمت لایههای بالاتر سنگهای کف غار بین 30000 تا 39000 سال است. برخی دیرینهشناسان بر این باورند که نئاندرتالها باید این نشانهگذاریها را انجام داده باشند. چرا؟ از آنجا که انسانهای مدرن در آن زمان در اروپا بودند، محققان به این نتیجه رسیدهاند که هنوز آن زمان انسانهای مدرن به بخش جنوبی شبه جزیرهی ایبریا راه پیدا نکرده بودند. همین محققان همچنین بر این باورند که نئاندرتالها تا حدود 32000 سال پیش در ایبریا ساکن ماندهاند، حتی اگر همتایان آنها در دیگر بخشهای اروپا ناپدید شده بودند. بر این اساس، دیرینهشناسان به این نتیجه رسیدند که نئاندرتالها آن نشانههای هاشور مانند را ایجاد کردهاند و از این طریق نمادهای خود را به نمایش گذاشتهاند.
شکل 2: علائم هاشور مانند در کف غار گورهام. تصویر از ویکی پدیا
نئاندرتالها چه زمانی از ایبریا ناپدید شدند؟
اما تحقیقات اخیر این نتیجه را به چالش کشید. یک تیم اسپانیایی و ژاپنی از لایههای غار باجوندیلو(واقع در جنوب ایبریا، نزدیک غار گورهام)، 17 تست برای اندازهگیری کربن رادیویی انجام دادند تا این تغییرات در ساخت مصنوعات را از موستریان (ساخته شده توسط نئاندرتالها) به اوریگنیشن (ساخته شده توسط انسان مدرن) ثبت کنند. نتایج این تحقیقات با جایگزینی انسانهای مدرن توسط نئاندرتالها در سایر نقاط اروپا نیز مطابقت دارد.
محققان دادههای خود را با اندازهگیریهای از قبل انجام شده در محل ترکیب کردند و دریافتند این انتقال حدود 43000 سال پیش اتفاق افتاده، نه 32000 سال. به عبارت دیگر انسانهای مدرن همزمان با اشغال ایبریا، سایر نقاط اروپا را نیز اشغال کردهاند. این نتیجه گیری به این معنی است که نئاندرتال ها قبل از خلق آثار هنری در غار گورهام از ایبریا ناپدید شده بودند.
آیا نئاندرتالها هم مانند انسانهای مدرن استثنایی بودند؟
اگرچه ادعای استثناگرایی نئاندرتالها در کتابها و مقالات علمی عامه پسند فراوان است، اما تحقیقات انجام شده و خصوصا کشفیات اخیر این ادعاها را به طور کلی رد میکنند. در واقع بر اساس سوابق باستان شناسی، هیچ دلیل محکمی وجود ندارد که ثابت کند نئاندرتالها خالق این نمادها و آثار هنری بودهاند.
از دیدگاه من، به نظر میرسد که فرضیهی نمادگرایی نئاندرتال بیشتر بر اساس یک ایدئولوژی است تا شواهد علمی و واقعی.
همچنین شایان ذکر است که مطالعات کاملتر روی ساختار مغزی نئاندرتالها نسبت به انسانهای مدرن، این موضوع را ثابت کرده که انسانها نمادگرا هستند ولی نئاندرتالها این ویژگی را ندارند. (برای مطالعهی مقالاتی که این فرضیه را با جزئیات بیشتر توضیح میدهند، به بخش منابع مراجعه کنید.)
چرا این موضوع مهم است؟
پرسشهای ما دربارهی ویژگی نمادگرایی نئاندرتال و در نتیجه استثناگرایی آنها، بر نحوهی درک ما از انسان تأثیر دارد. آیا انسانها برای ویژگی نمادگراییشان منحصر به فرد هستند یا این ویژگی توسط دیگر موجودات نیز وجود دارد؟ اگر غیر از انسانها، موجودات دیگری هم این تواناییها را برای نمادگرایی داشته باشند، پس ما استثنایی نیستیم. و اگر استثنایی نباشیم، مفاهیم کتاب مقدس در مورد انسانها به عنوان حاملان تصویر خدا غیرقابل دفاع میشود. (من به عنوان یک مسیحی، نمادگرایی انسان را تجلی تصویر خدا میدانم.)
اما بر اساس آخرین شواهد علمی این حقیقت اثبات شده که: انسان مدرن تنها جانداری است که دارای ظرفیت نمادگرایی است. به این ترتیب، پیشرفتهای علمی تأیید میکنند که انسانها به گونهای استثنایی هستند که با مفاهیم کتاب مقدس در مورد تصویر خدا همخوانی دارند.
حقیقت در مورد نئاندرتالها این است که آن زمان آنها آنجا نبودند و انسانها آنجا بودند. این پرونده بسته شد.
منابع
- “آدم که بود؟ رویکرد آفرینش نسبت به منشاء انسانیت” اثر فاضله رانا و هیو راس (کتاب)
- ““آیا نئاندرتالها هم انسان بودند؟ پاسخی به جان موعلم” ” اثر فاضله رانا (مقاله)
- “آیا نئاندرتالها آثار هنری خلق میکردند؟“ اثر فاضله رانا (مقاله)
- “آیا نئاندرتالها خالق نقاشیهای داخل غارها بودهاند؟” اثر فاضله رانا (مقاله)
- “بررسیهای بیشتر ادعای آثار خلق آثار هنری توسط نئاندرتال را تکذیب میکند” اثر فاضله رانا (مقاله)
- “آیا نئاندرتالها زیورآلات میساختند؟” اثر فاضله رانا (مقاله)
- “آیا لاکهای سوراخ دار نشانهای برای نماد نئاندرتال هستند؟“ اثر فاضله رانا (مقاله)
- “دیرینهشناسان تحت تاثیر رفتار نئاندرتالها قرار گرفتهاند” اثر فاضله رانا (مقاله)
- “خرگوشهای خاکی ادعاهایی دربارهی دفن نئاندرتالها” اثر فاضله رانا (مقاله)
- “آیا نئاندرتالها توانایی خلق آثار هنری داشتند؟“ اثر فاضله رانا (مقاله)
- “تفاوتها در مغز انسان و نئاندرتالها استثنایی بودن انسان را توضیح میدهد” اثر فاضله رانا (مقاله)
پانویس
- میگوئل کورتس-سانچز (Miguel Cortés-Sánchez) و همکاران، “ورود زودهنگام اوریگناسیها به اروپای جنوب غربی“، بوم شناسی و تکامل طبیعت 3 (21 ژانویه 2019): 207–12، doi:10.1038/s41559-018-0753-6.
- خواکین رودریگز-ویدال (Joaquín Rodríguez-Vidal) و همکاران، “حکاکی روی صخرهها توسط نئاندرتالها در جبل الطارق“، مجموعه مقالات آکادمی ملی علوم ایالات متحده آمریکا 111، شماره. 37 (16 سپتامبر 2014): 13301–6, doi:10.1073/pnas.1411529111.