آیا برنامه ریزی حیوانات تصویر خدا را تضعیف می کند؟

چند سال پیش یک سگ بولداگ انگلیسی سفید به نام آرچی داشتیم. او حتی با افراد کاملاً غریبه هم بازی میکرد و مشتاق دوستی با آنها و جلب محبت آنها بود. و مردم با خوشحالی به این توله ی بازیگوش محبت میکردند.

آرچی فقط یک سگ دوست داشتنی و زیبا نبود، بلکه به خوبی آموزش دیده بود. ما به او یاد داده بودیم زنگی که از درب شیشه‌ای آشپزخانه آویزان شده را به صدا درآورد تا وقتی می‌خواهد بیرون برود به ما اطلاع دهد. او به ندرت آن زنگ را به صدا در میآورد و فقط کنار درب می نشست و بیرون را نگاه میکرد، مگر زمانی که گربه ی همسایه را در حیاط میدید و بعد بارها و بارها به صورت ممتد زنگ را به صدا در میآورد. او باید به هر قیمتی آن گربه را میگرفت. واضح است که او هدف آن زنگ را درک کرده بود و به صدا درآوردن آن را نوعی وظیفه برای خود میدانست.

هر کسی که گربه یا سگ خانگی دارد میداند که این حیوانات کارهای قابل توجهی انجام میدهند. حیوانات واقعا موجودات باهوشی هستند.

اما برخی از افراد درباره ی این موضوع تا آنجا پیش میروند که استدلال میکنند هوش حیوانات بسیار بیشتر از آن چیزی است که ما تصور میکنیم. آنها این ادعا را بر اساس چند تحقیق کوچک بیان میکنند که نشان می‌دهد برخی از حیوانات مانند میمون‌های بزرگ و زاغ‌ها می‌توانند برخی از مشکلات خود را حل کنند و حتی برای آینده شان برنامه‌ریزی کنند، رفتارهایی که باعث می‌شود آنها از برخی جهات مهم ما را دوست داشته باشند.

طرح میمونهای بزرگ برای آینده

در سال 2006، دو انسان‌شناس آلمانی مجموعه‌ای از آزمایش‌ها را روی بونوبوها (شامپانزه های کوتوله) و اورانگوتان‌های باغ وحش انجام دادند که ظاهراً نشان میداد این موجودات می‌توانند برای آینده برنامه‌ریزی کنند. مشاهده کردند میمون‌ها ابزارهای مفید برای استفادهی خود را از 1 ساعت تا 14 ساعت، مخفی میکردند و پیش خود نگه میداشتند.1

برای شروع تحقیقات، دانشمندان هر دو نژاد بونوبو و اورانگوتان را آموزش دادند تا از یک دستگاه برای دریافت جایزه استفاده کنند. در آزمایش اول، محققان دسترسی به دستگاه را مسدود کردند. آنها هشت ابزار برای میمونها در نظر گرفتند که دو مورد از آنها برای انجام آزمایش مناسب و شش ابزار نامناسب بودند. پس از انتخاب ابزارها، میمونها به اتاق دیگری منتقل شدند و به مدت 1 ساعت در آنجا نگهداری شدند. سپس به میمونها اجازه داده شد به اتاق برگردند و به دستگاه دسترسی باشند. برای به دست آوردن جایزه، میمون ها باید ابزار صحیح را انتخاب میکردند و آن را به محل انتظار منتقل میکردند. دانشمندان مشاهده کردند میمونها در 70 درصد از آزمونها در انتخاب و آویزان کردن ابزار صحیح موفق بودند و با انتقال آنها از اتاقی به اتاق دیگر، جایزه ی خود را به دست میآوردند.

در آزمایش دوم، وقفه بین انتخاب ابزار و دسترسی به دستگاه جایزه به 14 ساعت افزایش یافت. در این آزمایش از یک زن جوان استفاده شد. محققان به جای اینکه میمونها را به اتاق انتظار ببرند و سپس او را با دستگاه به اتاق بازگردانند، آنها را به یک اتاق خواب که در طبقه ی بالای اتاق انتظار بود، بردند. آنها ابزار درست را انتخاب کردند و بعد از 14 ساعت، در 11 مورد از 12 آزمایش، آنها از اتاقی به اتاق دیگر حرکت میکردند و هر بار با موفقیت جایزه را به دست میآوردند.

بر اساس این آزمایش، محققان به این نتیجه رسیدند که میمونهای بزرگ توانایی برنامه ریزی برای آینده را دارند. آنها همچنین استدلال کردند که این توانایی حدود 14 میلیون سال پیش در جد مشترک انسانها و میمون های بزرگ به وجود آمده است. بنابراین، با وجود اینکه ما دوست داریم برنامه ریزی برای آینده را به عنوان یکی از “مهمترین دستاوردهای شناخت بشر” در نظر بگیریم،2 به نظر میرسد که این برنامه فقط منحصر به انسان نیست.

آزمایش برنامه ریزی برای آینده روی کلاغهای سیاه

در سال 2017، دو محقق از دانشگاه لوند در سوئد نشان دادند که کلاغ‌ها نیز مانند میمون‌های بزرگ می‌توانند برای آینده برنامه‌ریزی داشته باشند.3 این دانشمندان روانشناسی، مجموعه‌ای از آزمایش‌ها را روی کلاغ‌ها انجام دادند و نشان دادند که این پرندگان سیاه بزرگ می‌توانند برای رویدادهای آینده برنامه‌ریزی کنند و برای دریافت جایزه ابزارهای خود را تا 17 ساعت قبل از استفاده با انسان معاوضه کنند. (خودکنترلی برای برنامه ریزی موفقیت آمیز در آینده، بسیار مهم است.)

محققان به کلاغ‌ها یاد دادند که تنها از یک ابزار میتوانند برای دریافت جایزه از دستگاه استفاده کنند. به عنوان بخشی از مراحل آموزش، کلاغها همچنین یاد گرفتند که اشیاء دیگر روی دستگاه کار نمیکنند.

در آزمایش اول، کلاغها بدون دسترسی به ابزار مناسب، در معرض استفاده دستگاه قرار گرفتند و فهمیدند بدون ابزار نمیتوانند جایزه ای به دست آورند. سپس محققان دستگاه را خارج کردند. یک ساعت بعد، کلاغ ها را به مکان دیگری بردند و ابزاری در اختیارشان گذاشتند که به آنها توانایی دریافت جایزه را میداد. سپس، 15 دقیقه بعد دستگاه را به آنها ارائه کردند. محققان مشاهده کردند آنها به طور متوسط در 80 درصد آزمایش‌ها، ابزارهایی را برای به دست آوردن جایزه انتخاب و از آنها استفاده کردند.

در آزمایش بعدی، کلاغ‌ها آموزش دیدند تا در ازای ارائهی یک ژتون بتوانند یک جایزه یا غذا دریافت کنند. پس از آموزش، کلاغ‌ها به مکان دیگری منتقل شدند و توسط محققی که سابقهی آموزش به کلاغ‌ها را نداشت، یک سینی حاوی یک ژتون و سه شیء متفاوت دیگر برای انتخاب به آنها ارائه شد. مشاهده شد کلاغ‌ها در تقریباً 80 درصد آزمایش‌ها مثل نتایج آزمایش قبلی، ژتونهای درست را برای تبادل موفقیت‌آمیز غذا انتخاب و استفاده کردند.

زمانی که دانشمندان آزمایش را تغییر دادند و تاخیر زمانی از زمان انتخاب ژتون تا دریافت جایزه را از 15 دقیقه به 17 ساعت افزایش دادند، کلاغ‌ها تقریباً 90 درصد از آزمایش‌ها را با موفقیت انجام دادند.

در مرحله بعد، محققان می‌خواستند ببینند که آیا کلاغ‌ها می‌توانند برای برنامه‌ریزی خود برای آینده، خودکنترلی را اعمال کنند یا خیر. آنها ابتدا سینی هایی را به کلاغها هدیه دادند که حاوی مقدار کمی غذا بود. همه ی کلاغها جایزه را گرفتند. در گام بعدی، محققان سینی‌هایی جلوی آنها گذاشتند که حاوی مقداری غذا، ابزار دریافت جایزه از دستگاه، یک ژتون‌ و تعدادی اقلام برای حواس‌پرتی آنها بود. کلاغها اطمینان داشتند با انتخاب ژتون یا ابزارها، از غذای بیشتری در آینده بهره مند خواهند بود. محققان مشاهده کردند کلاغ‌ها در 75 درصد آزمایشها ابزارها و در حدود 70 درصد ژتونها را به جای لقمه ی کوچک غذا انتخاب کردند. پس از انتخاب ابزار و ژتون، حدود 15 دقیقه به کلاغها فرصت داده شد تا جایزه ی خود را دریافت کنند.

محققان به این نتیجه رسیدند که مانند میمون های بزرگ، کلاغها نیز میتوانند برای آینده برنامه ریزی کنند. علاوه بر این، این محققان استدلال می‌کنند که این تحقیقات فرصت‌های بیشتری را برای شناخت حیوانات در اختیار بشر قرار میدهد، زیرا از دیدگاه تکاملی، کلاغ‌ها به عنوان دایناسورهای پرندگان شناخته میشوند. البته گمان میرود اجداد تعدادی از پستانداران تکامل یافته (از جمله میمون های بزرگ)، 320 میلیون سال پیش به عصر دایناسورها میرسد.

آیا انسانها موجوداتی استثنایی هستند؟

با توجه به این تحقیقات (و سایر تحقیقات مشابه)، اثبات استثنایی بودن انسانها دشوار است. بسیاری از افراد، خودکنترلی و توانایی برنامه ریزی برای رویدادهای آینده را اساس و بنای شناخت انسان میدانند. برنامه‌ریزی برای آینده مستلزم تصور ذهنی از رویدادهای آینده، و توان کنار گذاشتن انجام یکسری کارها در زمان حال به دلیل رویدادهای غیرقابل مشاهده ی آینده است، به بیان دیگر، درک اقدامات فعلی برای دستیابی به هدف آینده است.

برای بسیاری از مسیحیان مانند من، عدم قبول استثناگرایی انسانی نگران کننده است. در واقع این ایده قابل دفاع است و دیدگاه کتاب مقدس نیز در مورد طبیعت انسان همین است. طبق کتاب مقدس، انسانها از همه ی مخلوقات دیگر جدا هستند زیرا ما تصویری از خداوند هستیم، و چون هر انسانی تصویری از خداست، پس هر انسانی دارای یک بها و ارزش ذاتی است. اما اگر اساساً انسان‌ها هیچ تفاوتی با حیوانات نداشته باشند، این کلام کتاب مقدس که میگوید ما تاج آفرینش هستیم چالش برانگیز میشود.

با این حال، تحقیقات اخیر زیست‌شناسی به نام یوهان لیند (Johan Lind) از دانشگاه استکهلم (سوئد) نشان می‌دهد که نتایج این دو مطالعه و سایر مطالعات مشابه ممکن است گمراه‌کننده باشند. در واقع، اگر این مطالعات درست تفسیر شوند، به هیچ وجه تهدیدی برای استثناگرایی انسان ایجاد نمیکنند. به عقیده ی لیند، حیوانات می‌توانند از طریق انجام چندین رفتار متفاوت، رفتاری شبیه برنامه‌ریزی انعطاف‌پذیر داشته باشند: یعنی مفهوم یادگیری بر اساس تصور ذهنی (تداعی گرایی) در مورد آنها صدق میکند.4چنین بینشی حقیقت استثنایی بودن انسان و تصویر خدا را حفظ می‌کند، زیرا به این معنی است که فقط انسان‌ها هستند که به معنای واقعی در زندگیشان برنامه‌ریزی انعطاف‌پذیر برای آینده، از طریق درک آینده نگری در ابعاد پیچیده را دارند.

یادگیری بر اساس تصور ذهنی (تداعی گرایی) و برنامه ریزی برای آینده

لیند خاطرنشان می‌کند محققانی که در زمینه هوش مصنوعی (AI) کار می‌کنند، مدت‌هاست می‌دانند که تداعی گرایی می‌تواند رفتارهای پیچیده‌ای در سیستم‌های هوش مصنوعی ایجاد کند که ظرفیت آنها را برای برنامه‌ریزیهای مختلف روشن میکند. (تداعی گرایی فرآیندی است که حیوانات[and AI systems][و سیستم‌های هوش مصنوعی] برای ایجاد ارتباط بین دو محرک یا رویداد، معمولاً با استفاده از تنبیه یا پاداش استفاده می‌کنند.)

شکل 1: تصویری از تداعیگرایی در سگ ها. منبع: Shutterstock

لیند تعجب میکند از اینکه محققان شناخت رفتار حیوانات، کار روی هوش مصنوعی را نادیده میگیرند. لیند با بکارگیری حاصل این تحقیقات روی سیستم‌های هوش مصنوعی، مدل‌های ریاضی مبتنی بر تداعی گرایی، که برای شبیه‌سازی نتایج مطالعات روی میمون‌های بزرگ و زاغ‌ها استفاده شده بود را گسترش داد. او کشف کرد که رفتارهای حاصل از تداعی گرایی، دقیقا مشابه با نتایجی است که توسط دو تیم تحقیقاتی روی میمونها و کلاغها مشاهده شده بود. به عبارت دیگر، رفتاری که با برنامه ریزی باشد، میتواند یادگیری بر اساس تصور ذهنی یا همان تداعی گرایی را در پی داشته باشد. یعنی همان فرآیندهایی که به سیستم‌های هوش مصنوعی توانایی شکست دادن انسان‌ها در بازی شطرنج را می‌دهند، می‌توانند از طریق تداعی گرایی، این برنامه‌ریزی حیوانات را توضیح دهند.

نتایج تحقیقات لیند به این معنی است که به احتمال زیاد حیوانات نسبت به انسان‌، از روش‌هایی کاملاً متفاوت برای آینده برنامه‌ریزی می‌کنند. در واقع، برنامه‌ریزی حیوانات حاصل یادگیری بر اساس تصور ذهنی یا همان تداعی گرایی آنهاست. از سوی دیگر، انسان‌ها به‌طور منحصربه‌فردی از طریق فرآیندهای شناختی پیشرفته مانند سفر در زمان و غیره، بدون دریافت هیچ پاداشی شرکت می‌کنند.

انسانها استثنایی هستند

همانطور که تحقیقات یوهان لیند نشان میدهد، با اینکه ایده ی استثنایی بودن انسان به طور مداوم مورد حمله قرار میگیرد، همچنان بدون عیب و نقص باقی مانده است. وقتی کل شواهد به دقت بررسی می‌شود، در واقع تنها یک نتیجه ی منطقی وجود دارد: انسان‌ها به طور منحصر به ‌فردی دارای توانایی‌های پیشرفته‌ای هستند که ظرفیت آنها را برای نمادگرایی، ظرفیت زاد و ولد بی پایان، نظریه ی ذهن و انواع تعاملات اجتماعی و توصیفات علمی ممکن می‌سازد و همه ی این خصوصیات به دلیل این است که انسان تصویری از خداوند است.

منابع

پینوشت
  1. 1-نیکلاس ج.مولکاهی (Nicholas J. Mulcahy) و ژوزف کال (Josep Call) ” میمونها لوازمشان را برای آینده ذخیره میکنند” Science 312 (May 19, 2006): 1038–40, doi:10.1126/science.1125456.
  2. 2-نیکلاس ج.مولکاهی (Nicholas J. Mulcahy) و ژوزف کال (Josep Call) ” میمونها لوازمشان را برای آینده ذخیره میکنند”
  3. 3-کان کبادایی (Can Kabadayi) و ماتیاس اسوات (Mathias Osvath) ” شامپانزههای کوتوله و میمون های بزرگ در برنامهریزی انعطافپذیر برای استفاده از ابزار و مبادلهی آنها” Science 357 (July 14, 2017): 202–4, doi:10.1126/science.aam8138.
  4. 4- یوهان لیند (Johan Lind) “یادگیری بر اساس تصور ذهن برای برنامهریزی چه کاری میتواند انجام دهد؟” Royal Society Open Science 5 (28 نوامبر 2018): 180778, doi:10.1098/rsos.180778.