آیا توسعه هوش مصنوعی استثناگرایی انسان را تضعیف می کند؟

در هر مورد، فناوری‌های کاتالیزوری (دارای اثرمجاورتی) مانند رحم مصنوعی، ترمیم آسیب‌های مغزی با پروتزها و تقویت هوش حیوانات ما را وادار می‌کنند که بین نژادپرستی انسان پیشامدرن و شهروندی سایبورگ ضمنی در سنت لیبرال دموکرات، یکی را انتخاب کنیم.

-جیمز هیوز، شهروند سایبورگ

به نظر می رسید چیزی بیش از یک شیرین کاری تبلیغاتی بی ضرر نباشد. در 25 اکتبر 2017، عربستان سعودی به سوفیا – یک ربات انسان نما که با نرم افزار هوش مصنوعی کار می کند – شهروندی اعطا کرد این رونمایی در کنفرانس FII که در ریاض برگزار شد، اتفاق افتاد و فرصتی عالی برای Hanson Robotics فراهم کرد تا پیشرفته‌ترین سیستم روباتیک خود را تا به امروز به نمایش بگذارد و همچنین فرصتی برای عربستان سعودی بود تا جایگاه خود را به عنوان یک رهبر جهانی در فناوری هوش مصنوعی تثبیت کند.

اما از سوی دیگر، اعطای شهروندی به سوفیا سابقه خطرناکی را ایجاد می‌کند که به عنوان نویدی برای آینده‌ای دیستوپیایی (کابوس وار) عمل می‌کند که در آن ماشین‌ها و حیواناتی با هوش پیشرفته از حقوقی مشابه انسان برخوردار هستند. ارتقای ماشین‌ها به جایگاهی مشابه انسان‌ها تهدیدی برای تضعیف کرامت و ارزش انسان و همچنین مفهوم آفرینی کتاب مقدس از انسانیت است.

با این حال، مفهوم اعطای شهروندی به ربات ها در یک جهان بینی مادی/طبیعت گرایانه معنا پیدا می کند. در این چارچوب فکری، انسان تا حد زیادی به عنوان ماشینی بیولوژیک و مغز انسان به عنوان یک کامپیوتر ارگانیک در نظر گرفته می شود. اگر بتوان سیستم‌های هوش مصنوعی را با خودآگاهی و ظرفیت احساسی ایجاد کرد، چه چیزی آنها را از انسان‌ها متمایز می‌کند؟ آیا کامپیوتر مبتنی بر سیلیکون با کامپیوتری که از مواد آلی تشکیل شده است متفاوت است؟

برای بسیاری از افراد، احساسات یا خودآگاهی عامل اصلی تعیین کننده شخصیت است و حقوق افراد تضمین شده است، خواه انسان باشند یا ماشین های هوش مصنوعی یا حیوانات فوق هوشمند که توسط مهندسی ژنتیک یا کاشت ارگانوئیدهای مغز انسان (رشد یافته در آزمایشگاه) در مغز حیوانات ایجاد شده باشند.

به عبارت دیگر، نحوه تلقی ما از فناوری هوش مصنوعی پیامدهای گسترده ای برای نحوه نگرش و ارزش گذاری ما برای زندگی انسان دارد و در حالی که دیدگاه‌های هوش مصنوعی که ریشه در جهان‌بینی ماتریالیستی/طبیعی‌گرایانه دارند، به طور بالقوه کرامت انسان را تهدید می‌کنند، دیدگاه مسیحی جهان‌بینی هوش مصنوعی در واقع استثنایی بودن انسان را برجسته می‌کند – به گونه‌ای که با مفهوم کتاب مقدس از تصویر خدا همسو می‌شود.

آیا سیستم های هوش مصنوعی در آینده خودآگاه خواهند بود؟

محور اصلی اعطای شهروندی و حقوقی مشابه انسانها به هوش مصنوعی، خودآگاهی است.

اما آیا سیستم های هوش مصنوعی خودآگاه هستند؟ و آیا در آینده خودآگاه خواهند بود ؟

از دیدگاه من، پاسخ به هر دو سوال “نه” است. به طور قطع، سیستم‌های هوش مصنوعی در مسیری شیب‌دار به سمت پیچیدگی روزافزون قرار دارند اما دورنمای ضعیفی وجود دارد که آنها واقعاً بتوانند دارای ادراک و احساس شوند. سیستم‌های هوش مصنوعی در تقلید از توانایی‌های شناختی، احساسات و حتی خودآگاهی انسان بهتر و بهتر می‌شوند. اما این سیستم‌ها ذاتاً این قابلیت‌ها را ندارند و من فکر نمی‌کنم که هرگز بتوانند این قابلیت‌ها را داشته باشند.

محققان قادر به ایجاد سیستم‌های هوش مصنوعی با ظرفیت تقلید از ویژگی‌های انسانی از طریق ترکیب الگوریتم‌های پردازش زبان طبیعی و یادگیری ماشین هستند. در واقع، پردازش زبان طبیعی تطبیق الگویی است، که در آن سیستم هوش مصنوعی از نسخه های از پیش نوشته شده استفاده می‌کند که با هم ترکیب می‌شوند و دوباره ترکیب می‌شوند تا نظرات و پاسخ‌های سیستم‌های هوش مصنوعی به سوالات طبیعی به نظر برسند. به عنوان مثال، سوفیا در پاسخ به سوالات از پیش تعیین شده واقعاً خوب عمل می کند، اما زمانی که سوالاتی که برای او مطرح می‌شوند خارج از متن باشند، او اغلب پاسخ‌های بی‌معنی ارائه می‌دهد یا با موارد غیرمستقیم پاسخ می‌دهد. این نقص ها منعکس کننده محدودیت های الگوریتم های پردازش زبان طبیعی است. بدون شک، پاسخ‌های سوفیا به لطف پروتکل‌های یادگیری ماشینی بهبود خواهند یافت. این الگوریتم‌ها اطلاعات جدید را در ورودی‌های نرم‌افزار ترکیب می‌کنند تا نتایج بهتری ایجاد کنند. در واقع، سوفیا از طریق الگوریتم‌های یادگیری ماشینی، با کنترل سخت‌افزار مکانیکی برای ایجاد حالات چهره مناسب در پاسخ به نظراتی که توسط شریک گفت‌وگوییش ارائه می‌شود، یاد می‌گیرد که چگونه باید احساساتی شود. اما این پیشرفت‌ها از نظر درجه تفاوت ها فقط کمی بیشتر شبیه به هم خواهند بود و نه ماهیت این تفاوتها. آنها هرگز سوفیا یا هر سیستم هوش مصنوعی دیگر را به سمت خودآگاهی واقعی سوق نمی دهند.

با بهبود الگوریتم‌ها و سخت‌افزار، سوفیا و سایر سیستم‌های هوش مصنوعی در تقلید از انسان بهتر می‌شوند و با انجام این کار، به نظر می‌رسد بیشتر و بیشتر به ما شبیه می‌شوند. اما حتی در حال حاضر، وسوسه انگیز است که سوفیا را شبیه به انسان بدانیم. اما این گرایش ارتباط چندانی با فناوری هوش مصنوعی ندارد. در عوض، این به تمایل ما نسبت به انسان سازی حیوانات و حتی اشیاء بی جان مربوط می شود. اغلب، ما ویژگی های انسانی را به موجودات غیر انسانی و غیر زنده نسبت می دهیم و بدون شک ما همین کار را برای سیستم های هوش مصنوعی مانند سوفیا انجام خواهیم داد.

گرایش ما به انسان‌سازی از ظرفیت تئوری ذهن ما ناشی می‌شود که ظرفیتی منحصر به انسان‌هاست. به عنوان یک انسان، ما متوجه هستیم که دیگران نیز ذهنی همانند ذهن ما دارند. بدلیل وجود این ظرفیت، ما قادر هستیم آنچه را که دیگران فکر و احساس می کنند پیش بینی کنیم، اما از آنجایی که نمی توانیم توانایی های تئوری ذهن خود را خاموش کنیم، در نتیجه، ویژگی های انسانی را به حیوانات و ماشین ها نسبت می دهیم. به بیان دیگر، به نظر می‌رسد که سیستم‌های هوش مصنوعی خودآگاه هستند، زیرا ما تمایل ذاتی داریم که آنها را اینچنین ببینیم، حتی اگر اینطور نباشند.

از قضا، کیفیتی منحصر به فرد برای انسان ها، که به استثنایی بودن انسان کمک می کند و می تواند به عنوان جلوه ای از تصویر خدا درک شود ما را مستعد دیدن سیستم های هوش مصنوعی به عنوان “موجوداتی دارای ادراک” می کند و به دلیل این تمایل و همچنین به دلیل همدلی ما (که به ظرفیت تئوری ذهن ما مربوط می شود)، می خواهیم به سیستم های هوش مصنوعی همان حقوقی را که به ما داده می شود، اعطا کنیم. اما وقتی به دقت در مورد تمایل خود به انسان‌سازی فکر می‌کنیم، باید آشکار شود که تمایل ما به انسان انگاری سیستم‌های هوش مصنوعی از این واقعیت ناشی می‌شود که ما به شکل خدا ساخته شده‌ایم.

سیستم‌های هوش مصنوعی و مورد استثناگرایی انسانی

تحقیقات در سیستم های هوش مصنوعی به روش دیگری نیز استثنایی بودن انسان را نشان می دهند. این واقعا تکان دهنده است که به نوعی فکر کنیم انسان ها تنها گونه موجود در جهان هستند که تا به حال توانسته اند ماشین هایی ایجاد کنند که شبیه خود ما هستند. واضح است که این دستاورد فراتر از توانایی‌های میمون‌های بزرگ است و هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد نئاندرتال‌ها می‌توانستند شاهکاری مانند ایجاد سیستم‌های هوش مصنوعی داشته باشند. طبق شواهد فسیلی، نئاندرتالها برای اولین بار در حدود 250000 تا 200000 سال پیش ظاهر شدند و حدود 40000 سال پیش ناپدید شدند، در حقیقت بیشتر از انسانهای امروزی روی زمین زیسته اند. با این حال، فناوری های ما به طور تصاعدی پیشرفت کرده اند، در حالی که فناوری نئاندرتال در طول زمان تا حد زیادی ثابت مانده است.

توانایی ما برای ایجاد سیستم های هوش مصنوعی از ظرفیت نمادگرایی انسانی ناشی می شود و به عنوان انسان، ما بدون هیچ زحمتی جهان را با نمادهای مجزا نشان داده و مفاهیم انتزاعی را نیز با نمادها نشان می دهیم و توانایی ما برای نشان دادن جهان به صورت نمادین زمانی که با توانایی‌های ما برای ترکیب مجدد آن نمادها به روش‌های تقریباً نامتناهی برای ایجاد احتمالات جایگزین همراه شود، پیامدهای جالبی دارد.

ظرفیت ما برای نمادگرایی در قالب زبان، هنر، موسیقی و حتی تزیینات بدن ظاهر می شود ما میخواهیم سناریوهایی را که در ذهن خود میسازیم با سایر انسانها به اشتراک بگذاریم. به یک معنا، نمادگرایی و ظرفیت بی‌پایان ما برای ایجاد فرضیه‌های جایگزین، توصیف‌کننده‌های علمی تصویر خدا هستند. هیچ موجود دیگری، از جمله میمون های بزرگ یا نئاندرتال ها این دو ویژگی را ندارند. به طور خلاصه، ما می‌توانیم سیستم‌های هوش مصنوعی ایجاد کنیم، زیرا ما به‌طور منحصربه‌فردی شکل و تصویر خدا را داریم.

سیستم های هوش مصنوعی و موردی برای آفرینش

توانایی ما برای ایجاد سیستم‌های هوش مصنوعی نیز شواهدی را ارائه می‌دهد که نشان می‌دهند ما محصول دست ساز یک خالق هستیم. ایجاد سیستم های هوش مصنوعی مستلزم کار دانشمندان و مهندسان بسیار مجرب وآموزش دیده است که بر چند صد سال پیشرفت علمی و فناوری تکیه دارند. ایجاد سیستم های هوش مصنوعی نیازمند طراحی و ساخت سیستم های کامپیوتری بسیار پیشرفته، مهندسی سیستم های پیچیده رباتیک و نوشتن کدهای کامپیوتری پیچیده است. به عبارت دیگر، سیستم های هوش مصنوعی به صورت هوشمند طراحی شده اند. یا به عبارت دیگر، کار در زمینه هوش مصنوعی شواهد تجربی که یک ذهنیت برای ایجاد یک ذهنیت یا حداقل یک تصویر ذهنی لازم است را ارائه می دهد و این نتیجه به این معناست که ذهنیت انسان نیز باید از یک ذهن برتر سرچشمه بگیرد. با توجه به این نتیجه، آیا منطقی است که فکر کنیم ذهن انسان از طریق فرآیندهای غیرقابل هدایت، هدایت نشده و از طریق فرایندهای تاریخی به وجود آمده است؟

تحولات در هوش مصنوعی بدون شک منجر به پیشرفت های مهمی می شوند که کیفیت زندگی ما را بهبود خواهد بخشید و در حالی که وسوسه انگیز است که سیستم های هوش مصنوعی را در قالب انسانی ببینیم، این دستگاه ها فقط ماشین هستند و نه چیزی بیشتر. هیچ توجیهی وجود ندارد که سیستم های هوش مصنوعی حقوقی مشابه انسان ها داشته باشند. . در واقع، هنگامی که ما به دقت در مورد ماهیت و منشأ هوش مصنوعی فکر می کنیم، این سیستم ها طبیعت استثنایی ما را به عنوان انسان برجسته می کنند و دیدگاه کتاب مقدس از بشریت را آشکار می کنند.

فقط انسان‌ها استحقاق حقوق شهروندی را دارند زیرا این حقوق که به طور موجهی غیرقابل انصراف نامیده می‌شوند به این دلیل به ما تعلق می‌گیرند که شکل و تصویر خدا را داریم.

منابع