هوش مصنوعی: هفتمین افسانه جنگ در مورد علم و ایمان؟

تا به امروزاحتمالاً چیزهای شگفت انگیزی که توسط هوش مصنوعیAI) ) به دست آمده است را تجربه کرده اید. شما از اثر انگشت خود برای ورود به گوشی هوشمند خود استفاده می کنید و برای فرمان دادن به خانه هوشمند خود دستورات گفتاری صادر می کنید. اما آیا تا به حال تصور کرده اید که هوش مصنوعی در آینده قادر به انجام چه کارهایی خواهد بود؟ یا از خود پرسیده اید که آیا هوش مصنوعی جایگزین انسان خواهد شد؟

شکرگزارم که در ابتدا به عنوان یک فارق التحصیل کارشناسی ارشد و سپس به عنوان یک پژوهشگر و استاد دانشگاه و کارآفرین، حرفه خود را در زمینه هوش مصنوعی گذرانده ام. همچنین از اینکه امروز با جوانترین نسل از محققان و مهندسان در مورد جالبترین فناوریهای هوش مصنوعی گفتگوهای مهیجی دارم سپاسگزارم. هیچ شکی در ذهن من وجود ندارد که هوش مصنوعی به پیشرفت خود ادامه می دهد و مشتاقانه منتظر شنیدن پیشرفت های بیشتری در این زمینه هستم که زندگی ما را بهبود می بخشند.

با این حال، برخی تصورات در مورد آینده هوش مصنوعی نگران کننده هستند، به خصوص آنهایی که این گونه سوالات الهیاتی در این زمینه را مطرح می کنند. آیا هوش مصنوعی عدم وجود خدا را ثابت می کند؟ آیا هوش مصنوعی به انسان ها قدرت می دهد تا تبدیل به خدایان شوند؟ آیا خدا می تواند از هوش مصنوعی جان سالم به در ببرد؟ به گفته پروفسور مایکل کیس، متخصص در تاریخ علم، هوش مصنوعی به یک افسانه پیشرو تبدیل شده است تا به جنگ ادعایی بین علم و دین دامن بزند.1 این مقاله کوتاه به این ادعاهای الهیاتی هوش مصنوعی از دیدگاه تحقیقاتی پاسخ می دهد و در مورد چگونگی ارتباط این اسطوره آینده‌محور با چارچوب بزرگ‌تری از اسطوره‌های گذشته‌محور در به اصطلاح تضاد بین علم و ایمان بحث خواهد کرد. در ابتدا اجازه دهید به برخی ادعاهای الهیاتی هوش مصنوعی نگاهی کنیم.

روشن فکری حیات فرا زمینی

حامیان گمانه زنی روشن فکری حیات فرا زمینی ادعا می کنند که حیات فرازمینی (ET) به اَبَرهوش مصنوعی مجهز خواهد شد و این ایده آنها بر اساس مفروضات زیر است:

  1. حیات روی زمین از طریق فرآیندهای تکاملی هدایت نشده داروینی پدیدار شده است.
  2. حیات پیشرفته باید از طریق برخی از فرآیندهای تکاملی مشابه در جهان پدید آمده باشد.
  3. از آنجایی که فناوری انسانی برای شناسایی ET(حیات فرا زمینی) بسیار ابتدایی است، ET با استفاده از اَبَرهوش مصنوعی، ما را پیدا خواهد کرد.

خداناباوران با فرض اینکه فرضیه تکامل اثبات نشده داروینی درست باشد، بر این باورند که ET فوق هوشمند روزی به زمین خواهد آمد و معنویت برتر را از آسمانِ بدونِ خدا به ارمغان خواهد آورد.

هوش مصنوعی عمومی

با موفقیت های اخیر در زمینه هوش مصنوعی، این خوش بینی وجود دارد که شکل عمومی هوش مصنوعی یا AGI به زودی از هوش انسانی پیشی خواهد گرفت. این خوش بینان حدس می زنند که روبات ها جایگزین انسان ها خواهند شد و شکل جدیدی از زندگی پدید خواهد آمد و علم، ادیان را نابود خواهد کرد. برخی حتی تصور می کنند که AGI به عنوان خدا عمل خواهد کرد.

ارتقاء انسان ها

خوش بینی افراطی نسبت به AGI تخیل را حتی از این فراتر می برد. چنین خوش بینانی فکر می کنند که مرگ فیزیکی به یک مشکل فنیِ صِرف تقلیل یافته و در انتظار راه حلی فنی است. حتی برخی تصور می‌کنند که AGI انسان‌ها را به جایگاه خدایان ارتقا می‌دهد یا اینکه فراانسانی‌گرایی، انسان‌ها را با ماشین‌ها ادغام می‌کند و در نتیجه انسان‌ها را به شکل تصویر ایده‌آل‌های بالاتر آنها بازسازی می‌کند.

نمایی واقعی از هوش مصنوعی

در نوجوانی از داستان های علمی تخیلی الهام میگرفتم که همین امر مرا به سمت هوش مصنوعی سوق داد. از دیدگاه من، داستانهای علمی تخیلی (sci-fi) محرک و الهام بخش هستند و حتی ممکن است بتوانند آینده تحقیقات علمی را شکل دهند. با این حال، برخی از این سناریوهای الهیاتی هوش مصنوعی در ژانر علمی تخیلی نیستند یا شاید صرفا در پوشش علمی تخیلی پنهان شده باشند. به نظر می رسد هدف مشترکی از قرار دادن علم در تضاد مستقیم با دین وجود دارد.

چه مقدار شواهد علمی پشت این گمانه زنی ها وجود دارد؟ برخی پژوهشگران مشهور این گمانه زنی ها را پوچ و علمی تخیلی می نامند. پروفسور جان لنوکس میگوید که میزان حدس و گمان های غیرموجه ادعا شده برای هوش مصنوعی با مقدار کار عملی واقعی که ادعا میشود در حوزه هوش مصنوعی انجام شده، نسبت معکوس دارند 2 که من هم با این استدلال موافق هستم. یک دانشمند باتجربه که دستی بر آتش دارد می‌داند که امروزه هوش مصنوعی صرفاً الگوهای برجسته را از یک مجموعه عظیم از داده ها استخراج می‌کند.

در حالی که فرضیه تکامل از اجداد مشترک داروینی هنوز یک مفهوم اثبات نشده است، به نظر می رسد این ایده که ET فوق هوشمند در آینده معنویت برتر را به ارمغان می آورد، فرضیه ای صرفاً نظری است. اشتیاق به توسعه AGI برای پیشی گرفتن از هوش انسانی از زمان پیدایش هوش مصنوعی در بیش از نیم قرن پیش وجود داشته است. با این حال، امروزه دانشمندان هنوز نمی دانند که چگونه باید برخی از ویژگی های اساسی هوش و دانش انسانی مانند خودآگاهی، شوخ طبعی و عشق را تعریف کنند. هنوز شکاف بزرگی بین هوش مصنوعی امروزی و شکل بدوی AGI وجود دارد، چه رسد به جایگزینی انسان، غلبه بر مرگ یا خدا شدن. از قضا، در روند نکوهش الهیات، این ایده های علمی خود به نوعی الهیات تبدیل می شوند.

شش افسانه جنگ علم و ایمان

مورخان علوم توضیح می دهند که از دوران باستان تا کنون، تضاد کمی بین علم و ایمان وجود داشته یا اینکه اصلا وجود نداشته است.3,4 با این حال، این افسانه آینده‌نگر هوش مصنوعی که تضاد بین علم و ایمان را به تصویر می‌کشد، چیزکاملاً جدیدی نیست. . در طی چندین قرن اخیر، گسترش اسطوره های علمی گذشته محور حقایق را پنهان و تحریف کرده است و در نتیجه رابطه پیچیده ای بین علم و ایمان ایجاد شده است. در اینجا شش افسانه علمی-ایمانی که به کتاب های درسی و فرهنگ عامه راه یافته اند، آورده شده است.

اسطوره بزرگ

اسطوره بزرگ، این باور پیشامدرن را توصیف می کند که جهان کوچک بوده است. علم مدرن این باور مورد تایید کلیسا را با یک کیهان وسیع جایگزین کرد. با این حال، این توصیف نادرست است زیرا مردم پیشامدرن معتقد بوده اند که جهان بسیار بزرگ است. دو هزار سال پیش بطلمیوس تعلیم داده که زمین نسبت یک نقطه را در مقایسه با آسمان دارد و نویسندگان کتاب مقدس نیز از عظمت جهان برای نشان دادن جلال خدای قادر مطلق استفاده کرده اند (مزمور 19:1، 103:11).

افسانه تاریک

افسانه تاریک، کلیسایی را توصیف می کند که رشد علم را سرکوب می کرده و باعث شده اروپا بین سال های 500 بعد از میلاد تا 1500 پس از میلاد به قرون تاریک فرو رود. با این حال، این داستان دروغ است، چرا که در آغاز قرن چهارم یا پنجم میلادی، رهبران کلیسا ادغام علم و ایمان را تشویق کرده و اذعان داشته اند که مطالعه علم نوعی عبادت است. علاوه بر این، کلیسا از نظر مالی و اجتماعی نیز از تاسیس دانشگاه حمایت کرده و در نتیجه باعث رشد و شکوفایی علم شده است. پس از تاسیس دانشگاه بولونیا در سال 1088میلادی، تا سال 1450 بیش از 50 دانشگاه در اروپا تأسیس شد و در حدود 30 درصد از برنامه های درسی هنرهای آزاد در زمینه موضوعات مرتبط با علم بود.5

افسانه مسطح (تخت)

افسانه مسطح، زیرمجموعه ای از افسانه تاریک است که به طور خاص برای نادان نشان دادن کلیسا و سرکوب روشنفکرانی که باور به زمین مسطح را به چالش می کشیدند، تا زمانی که کریستف کلمب کُرَوی بودن زمین را در سال 1492 ثابت کرد استفاده می شود. این داستان و افسانه هم خلاف واقع است. دانشمندان عهد باستان و قرون وسطی دلایل زیادی مبتنی بر شواهد بسیار برای باور به کُرَوی بودن زمین داشتند.

افسانه برونو

این افسانه ادعا دارد که برونو در سال 1600 به عنوان یک شهید علم در رم زنده زنده سوزانده شده است. هر چند که این نوع مجازات در تاریخ بی‌رحمانه بوده است، مورخان توضیح می‌دهند که: اولا برونو فیلسوفی با درک بسیار نادرستی از علم در آن زمان بوده و ثانیا محاکمه او بیشتر بدلیل تقابل فلسفه در مقابل دین بود تا علم در مقابل دین6، و او تقریباً به طور کامل به دلایل الهیاتی اعدام شد، نه دلایل علمی. حدود یک سوم از کتاب های درسی امروزی نجوم این افسانه بسیار گمراه کننده را بیان می کنند.7

افسانه گالیله

این افسانه میگوید کلیسا در سال 1633 گالیله را به دلیل ساخت یک تلسکوپ و ایده اش در مورد گردش زمین به دور خورشید شکنجه و زندانی کرده است. با این حال، به گفته مورخان، گالیله قبل از محاکمه و در طول محاکمه اش احترام و افتخار زیادی از طرف کلیسا دریافت کرده است. با این وجود، گالیله به پاپ خیانت کرد، دریافت دستور ویژه را انکار کرد و حتی در مورد هدف کتابش دروغ گفت. اگرچه کلیسا سرانجام در قرن نوزدهم اسنادی را برای عموم فاش کرد، این افسانه برای قرن ها در کتاب های درسی وجود داشته است.

اسطوره تنزل مرتبه کوپرنیک

همانطور که در کلیسای کاتولیک نیز به رسمیت شناخته شده است، کوپرنیک موافقت کرد که خدا کیهان را به خاطر بشریت آفریده و هماهنگی کتاب مقدس با نجوم را تأیید کرد. کتاب او که در سال 1543 منتشر شد، استدلال می‌کرد که زمین به دور خورشید می‌چرخد و در نتیجه پایه‌ای برای کار نیوتن در یک قرن بعد را فراهم کرد. با این حال، در آغاز قرن هفدهم به عنوان بخشی از تلاشهای ضد مسیحی، نجوم کوپرنیک به دروغ به عنوان تنزل رتبه انسان ها به تصویر کشیده شد. بر اساس نظرسنجی کیس، بیش از 70 درصد از کتاب های درسی نجوم امروزی با این افسانه تنزل کپرنیکی ادامه می یابند.

به سوی هماهنگی علم و ایمان

علم و مسیحیت باید با یکدیگر هماهنگ باشند. با این حال، افسانه های ساخته شده در طول چندین قرن گذشته، آنها را همیشه در تضاد نشان می دهند. این افسانه ها امروزه هنوز هم مورد استفاده قرار می گیرند تا مسیحیت را غیرمنطقی و در تضاد با علم نشان دهند. من که تمام دوران حرفه‌ای خود را عمدتاً به‌عنوان یک غیر مسیحی بر روی موضوع هوش مصنوعی گذرانده‌ام، از اینکه طوری وانمود میشود که هوش مصنوعی به عنوان هفتمین افسانه جنگ و تضاد بین علم و ایمان تبدیل شود، شوکه شده‌ام.

خلاقیت ما در کارکرد هوش مصنوعی به طرز بسیار شگفت انگیزی نشان می دهد که ما به شکل خدا ساخته شده ایم. ما باید خدا را شکر کنیم که به ما عقل داده تا بتوانیم هوش مصنوعی را برای بهبود زندگی خود توسعه دهیم.

پینوشت

  1. Michael Newton Keas, Unbelievable: 7 Myths about the History and Future of Science and Religion (Wilmington, DE: Intercollegiate Studies Institute, 2019).
  2. John Lennox, 2084: Artificial Intelligence and the Future of Humanity (Grand Rapids, MI: Zondervan Reflective, 2020).
  3. Keas, Unbelievable.
  4. Gary B. Ferngren, Science and Religion: A Historical Introduction, 2nd ed. (Baltimore, MD: Johns Hopkins University Press, 2017).
  5. Keas, Unbelievable.
  6. Maurice A. Finocchiaro, “Philosophy Versus Religion and Science Versus Religion: The Trials of Bruno and Galileo,” in Giordano Bruno: Philosopher of the Renaissance, 1st ed., edited by Hilary Gatti (New York, NY: Routledge, 2017).
  7. Keas, Unbelievable.