Default default post thumbnail

آیا کشف بیگانگان مسیحیت را رد می کند؟

بر اساس یک روایت و ادعای کوپرنیک مبنی بر اینکه زمین به دور خورشید میچرخد، این واقعیت یک روند بیوقفه از اکتشافات علمی را آغاز کرد که هرگونه باوری مبنی بر این که بشریت جایگاه ویژهای در جهان دارد را رد میکند. یعنی بیان این واقعیت که زمین مرکز منظومه شمسی، خورشید مرکز کهکشان راه شیری و کهکشان راه شیری مرکز جهان نیست. بسیاری این ایده را حتی فراتر می‌برند و ادعا می‌کنند که زمین و از جمله حیات موجود در آن، کاملا از هر نظر یک پدیدهی بسیار عادی ​​است. کشف هر نوع حیات، به ویژه حیات هوشمند در ورای سیارهی زمین، این تصور بشریت که ادعای خاص بودن دارد را برای همیشه رد خواهد کرد.

در ارتباط با این استدلال، بسیاری معتقدند که کشف حیات فرازمینی (ET) به وضوح نشان میدهد که بسیاری از ادیان جهان و به ویژه مسیحیت نمیتوانند مبانی درستی داشته باشند. از این گذشته کتاب مقدس اشارهای در مورد حیات فراتر از زمین نکرده است! بنابراین به نظر شما کشف حیات فرازمینی یا ET صداقت مسیحیت را خدشه دار میکند؟ این موضوع ممکن است از جهاتی درست به نظر بیاید، اما در اصل اینطور نیست.

چگونه ET بر مسیحیت تأثیر میگذارد؟

کشف نوع ET یافت شده در پاسخ به این سوال بسیار تأثیرگذار است. تعداد کمی از الهی‌دانان نگران یافتن حیات میکروبی در سیاره‌های فراخورشیدی دوردستها هستند. از منظر الهیات، کتاب مقدس هیچ ادعای صریحی در مورد چگونگی پدید آمدن حیات توسط خدا بر روی زمین ندارد. با این حال، پیدایش باب 1 آیهی 2 ممکن است به این معنا باشد که خدا حیات را در اوایل تاریخ زمین ایجاد کرد و سپس در دورانی که شرایط حیات روی این سیاره برای هر موجود زندهای بسیار ناسازگار بود، از آن محافظت کرد. کشف ET های میکروبی، سوالاتی را در مورد منشاء حیات و اینکه آیا این حیات به چیزی فراتر از عملکرد قوانین فیزیکی و طبیعی حاکم بر جهان ما نیاز دارد، ایجاد میکند. خداوند جهانی را آفریده است که در آن حیات، با قوانین طبیعی به وجود میآید، اما ما میتوانیم بر اساس درک بهتر از علم، دلایل محکمی مطرح کنیم که منشاء حیات  و ایجاد شرایط سازگار با حیات روی زمین،  هر دو نیازمند وجود خداوند هستند.

کشف ET های میکروبی نشان‌دهندهی یافته‌های محتمل‌تری هستند، اما کشف جالب‌تر از نظر الهیات می‌تواند وجود نوعی ET هوشمند باشد (مانند انسان که “در تصویر خدا آفریده شده است”). کتاب مقدس هیچ اشارهای در مورد موضوع ET هوشمند (حداقل نوع فیزیکی) نکرده است، بنابراین آنچه در تفکر تاریخی مسیحی بیشتر به آن پرداخته شده این است که بشریت دارای تنها حیات فیزیکی هوشمند در جهان است. درست همانطور که مردم برای قرنها در مورد وجود ET های هوشمند تردید داشتند، الهی دانان نیز به دنبال این موضوع بودهاند  که چگونه چنین یافتهای با تفکر و تاریخ مسیحیت مرتبط است. ما در اینجا به برخی از این پیشنهادات ارائه شده بدون ترتیب خاصی اشاره میکنیم. همهی این موارد به جز مورد آخر، فرضشان بر این است که خداوند یک زندگی هوشمندانه در جهان‌های دیگر ایجاد کرده است و این موجودات تصمیم گرفتهاند مانند بشریت علیه خدا نافرمانی کنند.

6  نظریهی الهیاتی در مورد زندگی  موجودات بیگانه

1. تجسم، مرگ و رستاخیز عیسی در اینجا روی زمین اتفاقات مهمی بودند که منجر به رستگاری همهی ET های هوشمند شدهاند که نامشان انسان است. شاید نسل بشریت در سراسر هستی گسترش یابد و انجیل را برای همهی این موجودات به ارمغان ببرد. یا شاید خدا مثل آنچه عیسی بر روی زمین انجام داد خود را در هر یک از این سیارات به گونهای آشکار میکند و وجود خود را اعلام میکند. اما این نظریه حداقل یک مشکل اساسی دارد. کتاب مقدس عیسی را به عنوان آدم دوم توصیف میکند، به این معنی که هر دو (آدم و عیسی) از نظر فیزیکی و ماهیت مشابه یکدیگر هستند. پس با این تعریف، ET های هوشمند هیچ رابطهی فیزیکی (و شاید حتی از نظر ماهیت) با عیسی مسیح نمیتوانند داشته باشند.

2. عیسی در هر سیارهای که موجوداتش نافرمانی میکنند تجسم مییابد و ماهیت موجودات آفریدهی خدا را در آن سیاره به خود میگیرد. خداوند بشریت را روی زمین به شکل خود آفرید، اما شاید آفریدههای او در سیارات دیگر ماهیتی داشته باشد که تصویر خدا را به طرق مختلف منعکس میکنند. با توجه به توصیفی که توماس آکویناس (Thomas Aquinas) از اتحاد هیپوستاتیک (hypostatic union) ارائه کرد، افزودن طبیعت‌های دیگر به جز طبیعت انسانی به عیسی، از نظر عقلانی منطقی به نظر می‌رسد.

3. ماهیت نافرمانی هر ET هوشمند منجر به این میشود که خدا یک وسیلهی نجات برای آنها مهیا کند. با توجه به اینکه خداوند راه رسیدن به رستگاری را فقط برای بشریت آشکار کرده است، هرگونه پیشنهادی در مورد اینکه برای رسیدن به رستگاری از چه مسیرهایی باید عبور کرد، حدس و گمان محض است.

4. رستگاری امکان پذیر نیست. به نظر میرسد که این گزینه برای انسان بسیار توهین آمیز به نظر میرسد، خصوصا وقتی آن را با مهربانی، دانایی و قدرت خداوند مقایسه میکنیم. برخی اعتراض میکنند که خداوند دانا، بخشنده و قادر مطلق نمیتواند مخلوقاتش را در معرض جهنم ابدیت قرار دهد. در واقع، بسیاری همین موضوع را در زمینهای برای رستگاری انسان مطرح میکنند. اما ذکر چند نکته ضروری است. اولاً، ذهن محدود ما نمیتواند وسعت دانایی و علم خداوند را درک کند. دوما، ارادهی آزاد و واقعی پیامدهایی دارد. در حالی که خداوند در ذات خود خیر است، اما عادل نیز هست. اگرچه این مورد توهین آمیز به نظر میرسد، اما در کتاب مقدس هم به آن اشاره شده است. فرشتگان یک انتخاب داشتند که یا خدا را خدمت کنند، یا از او نافرمانی کنند و در خدمت شیطان باشند. اما هیچ پیشنهادی برای رستگاری فرشتگانی که شیطان را دنبال کردند وجود ندارد.

5. خداوند حیات هوشمندانه را با ارادهی آزاد آفرید، اما این موجودات ترجیح دادند مانند بشریت نافرمانی نکنند. این موجودات چون از فرمان خداوند سرپیچی نکردند، نیازی به رستگاری ندارند و در حال حاضر از رابطهی خوب خود با خداوند لذت میبرند. سی. اس. لوئیس (C. S. Lewis) این ایده را در  “سه گانهی فضایی” خود بررسی میکند.

6. یک احتمال نهایی و بسیار واقعی: خدا فقط یک موجود هوشمند را در کل هستی خلق کرده است. اگر چنین است، پس روایت رستگاری حیات روی زمین، موضوعی برای کل جهان هستی است و این موضوع میتواند بحث برانگیز باشد.

زمینههای مشترک علم و الهیات

اِشکال رایج دانشمندان به مسیحیت و به طور کلی دین و مذهب، عدم آزمون پذیری آن است. به بیان دیگر، آنها ادعا میکنند که مسیحیت آنقدر انعطاف پذیر و مبهم است که هیچ چیز نمیتواند آن را جعل کند. از قضا، بسیاری از مردم (مسیحی و غیر مسیحی) بر این باورند که کشف یک ET هوشمند، صداقت مسیحیت را زیر سوال میبرد. مواردی که نام برده شد راه‌هایی را بیان می‌کند که الهیات مسیحی میتواند کشف ET های هوشمند را توجیه کند. اما تعدّد این گزینه‌ها فقط میتواند اتهام انعطاف‌پذیری و ابهام بیش از حد را در مسیحیت تأیید ‌کند.

در واقع، دانشمندان آن ویژگی را یک مزیت میدانند. موضوعی را در نظر بگیرید که در طول صد سال گذشته به طور گسترده توسط جامعهی علمی بررسی شده است: تفسیر مناسب برای مکانیک کوانتومی چیست؟ با توجه به اینکه مکانیک کوانتومی یکی از دو مدل موفق علمی است که تا به حال توسعه یافته است (نسبیت عام) ممکن است تصور شود که این موضوع یک واقعیت حل شده است. اما یک بررسی اجمالی در تحقیقات ثبت شده نشان میدهد که تفاسیر مختلف  و بسیاری برای ماهیت مکانیک کوانتومی وجود دارد. گستردگی گزینهها در مورد این موضوع نشان دهندهی تلاش قابل توجه بسیاری از دانشمندان برای پاسخ به یک سوال دشوار است. گستردگی بیان این تفاسیر به دانشمندان کمک میکند تا بعد از تحقیقات بسیار در این زمینه، تشخیص دهند کدام تفسیر به بهترین وجه، واقعیت را نشان میدهد. به طور مشابه، طیف وسیعی از مدل‌ها برای رستگاری ET ها به الهی‌دانان کمک می‌کند تا جزئیات اساسی موضوع رستگاری انسان توسط خداوند را بفهمند.

توسعهی نظریه نسبیت اینشتین نتوانست ثابت کند که نیوتن اشتباه میکند. دینامیک نیوتنی هنوز به درستی حرکت اکثریت قریب به اتفاق اجسام را در فضا توصیف میکند، اما نظریهی نسبیت انیشتین تصویر کاملتری در مورد آن ارائه میدهد. با فرض اینکه ما ET های هوشمند را کشف کنیم (بر فرض نسبتا محال)، این کشف، درک تاریخی مسیحی از رستگاری را زیر سوال نمیبرد، بلکه مانند نظریهی نسبیت اینشتین، تصویر کامل تری به ما میدهد. زندگی، مرگ و رستاخیز عیسی هنوز تنها ابزار رستگاری برای انسانهای سقوط کرده است، اما ممکن است روایت رستگاری خدا فراتر از نوع بشر را هم شامل شود.

جستجو برای یافتن ET های هوشمند سوالات علمی و الهیاتی بزرگی را به وجود میآورد. و اکتشافات انجام شده در آن به ما کمک میکند تا جهان و نحوهی ارتباط خود با خدایی که همهی آن را آفریده است را بهتر درک کنیم.